‌من پناهنده ی اين ڪشورِ رويايی آغوش تواممی‌فروشم وطنم را به ...

شايد همجنسِ دلِ منمرغوب نيستكه انقدر زود به زودبرايت تنگ مي ...

شايد همجنسِ دلِ منمرغوب نيستكه انقدر زود به زودبرايت تنگ مي ...

نمی دانم، چگونه يك زنمی تواند، اين همه قوی باشدتا از پسِ دوس...

زنِ عاشق همانندتارِ پوسيده‌یگيليم قديمی خانه است...به هر جان...

‌من پناهنده ی اين ڪشورِ رويايی آغوش تواممی‌فروشم وطنم را به ...

تو را شبيهِ شب دوست می دارمت!يكدست، يكرنگ بی‌صدا، تنها و الب...

مرا سختدر آغوش بگيربگذارسهمم ازهمه ی همهمه ی جهانضربانِ موزو...

تو را شبيه شب، دوست می‌دارَمَتيكدستيكرنگبی‌صداتنهاو البته؛بی...

پاييز استدر خيابان قدم ميزنيجز صدايِ خِش خِشِ برگ هاي زردِ ز...

تو را شبیهِ شب دوست می دارمت !یکدست ، یکرنگبی‌صدا ، تنهاو ال...

ما یک مُشت خاطره ایمهرکدامبرای کسی تلخیم.... #ساناز_یوسفی #...

باران که می زند آدم ها بدقول می شوندیکی مدرسه اش دیر می شودی...

دوست داشتنتدلی زنانهاحساس لطیفِ دخترانهعزمی مردانهوشیطنتی کو...

بالاخرهیک روز صبحبه جای این ساعت زنگدار لعنتیتو با بوسه ات ب...

ما یک مُشت خاطره ایمهرکدامبرای کسی تلخیم.... #ساناز_یوسفی

تلخ ترینقسمتِاین قصههمین جاستکه“نیست...” #ساناز_یوسفی #عاشقا...

زنِ عاشقهمانندتارِ پوسیده یگیلیم قدیمی خانه استبه هر جان کند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط