p125تارا-مرسیزهرا-قربونت برم خجالت نداره که من پسرخودم ومیشن...

p124پارسا-پرو چطوری رو شد به خاله بگیتارا-فعلا نگفم مامان می...

P123تارا-تواتاقم نشسته بودم دیروز رسیدم انزلی قرار بود به ما...

p121روز بعد:تارا-یه40 دقیقه ای بود توجلسه مدیران نشسته بودم ...

p121 تارا-وقت ناخن داشتم رفتم حاضر شدم علی رسوندتم سالن هم...

part120تارا-خوبب ببین الان خجالت میکشم زنگ بزنم بگم علی-ببین...

p119فردا:تارا-دل تو دل هیچکدممون نبودهم من هم مروارید هم علی...

p118دو روز بعد:تارا-امروز قرار بود علی برگردساعت 11 پرواز دا...

p117روز بعد:امروز با نیکا قرار گذاشته بودیم بریم یکم پاساز گ...

p116 تارا-داشتم کتاب میخوندم علی بهم زنگ زد جانم علی-چطوری ع...

p115روز بعد:تارا-مراقب خودت باشیااعلی-چشم بغلش کردم و سرشو ب...

p113چندروز بعد:علی-ااخع من چجوری بزارم برم تنهاییی نمیشه کهت...

p112تارا-خیلی خوشحال بودمانگارکه مثلا اولین باره ماشین خریدم...

p111(بنازم شماره پارت و رنده رند)تارا-میگم علی تاکی میخوای خ...

p110داشتم غذای شگ هارومیدادم تواین فکربودم کههفته بعداگه قلب...

p109یک هفته بعد:تارا-ازدوستم برای معاینه وقت گرفته بودمگفتم ...

p108تارا-رفتم توآزمایشگاه منتظر بودم واب ازمایشو بگیرمنمیدون...

P107علی-بیا بشینبریم دکتر خوبی توتارا-اره خوبم این عوضی عصبی...

p105 تارا-ساعت 7بود بیدار شدم امروز قرار بود یسر برم شرکت رف...

p104تارا-سانس یک تموم شد و من با میلادرفتیم بک استیجعلی هم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط