ولی چی شد... ( دررابطه با رمان نور زندگی) #رمان #رمان_جدید #...

#عیدتون-مبارک#نودهشتیا#رمان-آتُربان#رمانخونه#رمان-عشق-به-وقت...

پندار*********کلافه بودم..نمیشد کاری نکنم....مصطفی_داداش..بر...

متنتقصیرتوبودکه نگاهم کردی...پیوسته مرامست نگاهت کردی...گیرم...

توی خونه روی کاناپه درازکشیده بودموپتوی سنگینی هم روم انداخت...

تمام شب توی حیاط نشسته بودم...باکلی اسرارمن محمد رفت توی اتا...

متن:سروبلندقامت من...غرور بیجانکنی...که قامت بلندتو....عجیب ...

بدون رودروایسی وبدون تعارف نقاط ضعف ونقص واشکالات وتمام نکات...

پندار_خوب خانومم...اینجا کارتو بکن...منم میرم یکم توی حیاط ق...

زودجوین شیدtelegram.me/:saqi_rad/roman#رمان#رمانخونه#داستان

بعدازخرید باسمیرابه خونه برگشنم...یه چنددست لباسم برای کوچول...

زودجوین شیناااا..همیشه....4گام جلوترtelegram.me/saqi_rad_rom...

دوستان عزیزم اینم آیدی تلگرام ما...ازهمین لحظه قسمت های جلوت...

باسمیرااومدیم خونه....مامان کلی ازدوتامون کارکشید...سمیرا کم...

من_کتاب پدرتو بیار...باهم بخونیمش...پندار+دفترعزیزم دفتر.......

بهاره*********گوشیمو برداشتمو شماره ی سمیراروگرفتم....من+سلا...

اینم آیدی تلگرام نوپای ما...بزودی قسمت های بیشتری رو قرارمید...

به خودم جنبیدمو زبون سنگینمو توی دهنم چرخوندم...من_ب..بعله؟!...

پندار**************بهاررفت...هنوزوقت دارم....هنوزوقت داره......

تلوفونوپرت کردم...ازعصبانیت نمیدونستم چیکارکنم...سرمو ازتوی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط