#باران ❣رفت و غزلم چشم به راهش نگران شددلشوره ی ما بود، دل آ...

باورت می شود؟ ساعتی پیش تپش های قلبت را همین جا درست کنار قل...

توی زندگی هر آدمی همیشه یک نفر هست که هیچ وقت نیست. یک نفر ک...

به خواب هایم که خیلی وقت است دیگر تو را نشانم نمی دهند، به د...

سکوت که می کنی در دل تمام واژه ها غوغا می شود و تو می شوی هم...

دلم که تنگ می شود سراغ خاطره ها نمی روم. سراغ شعر های حافظ ه...

اینجا همان نقطه شروع است. آنجا که سلام من به نگاه تو گره می ...

دلم که تنگ می شود سراغ خاطره ها نمی روم. سراغ شعر های حافظ ه...

متن خوانی مرحوم قاضی مراد در رادیو هفت

مثل تمام عاشقانه های پیش از این، گذشت. آنقدر آرام که نه خاطر...

هر کسی چیزی در زندگی اش دارد که از آن می ترسد. حادثه ای که خ...

در... دری که نه رفتن و آمدن برایش فرقی می کند و نه اینکه چه ...

خسته ام، زیاد. هر چه هم که می خوابم باز فایده ای ندارد. پاها...

تعارف های همیشگی را کنار می گذارم. بیا برای یک بار هم که شده...

دلم برای ریل های قطار می سوزد. فشار آن همه قطار پر از ازدحام...

چیزی ندارم تا به استقبال شب های بلند بروم. شب های بلند حرف ه...

این همه نظم. این همه ترتیب. روزی هزار بار هر چیز را جای خودش...

هر بار پرواز کردم. همراه نگاه تو. تا مرز جنوبی که مجبور بودم...

شنبه را با هزار دوز و کلک از خانه بیرون می کنم. در را برایش ...

پیش از رفتن، حرفی بزن، دلیلی بیاور که باور کنم ناگزیر از رفت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط