🔴 یک لنگه جوراب یادمه هفت ساله بودم. روز پدر بود ومن هم برا...

*♦️هر روز یک حکایت*🔹️مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست ...

*♦️هر روز یک حکایت*🔹️در باغی چشمه ای بود و دیوارهای بلند گرد...

📚نیمه دیگر بزرگ شدن!یک روز آرزو کردم زودتر بزرگ شوم، که کف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط