🤙🤙🤙

#موسیقی #خاص #تنهایی #آهنگ #موزیک #حقیقت_تلخ #حقیقت #حقیقت_ر...

#پارت_۹۸بعد شیطون ابرو بالا انداخت...اول منظورشو نفهمیدم..ام...

#پارت_۷۱کیوان رو کرد سمت هامین...-عزیزم ویارت رفع شد...هامین...

#پارت_۷۰دوتاشون یکم نگاهم کردن بعد نگاه همدیگه کردن...صبرم ت...

#پارت۰_۶۹و من اصلا نمیتونستم تکون بخورم...-نترس....اگر اذیت ...

#پارت_۶۸اومدم بیام بیرون که چشمم به به در کنده شده کابینت اف...

#پارت_۶۷آنـآلے:وقتی تلفن و قطع کرد از ترس تکون نمیخوردم....ا...

#پارت_۶۶وقتی به نیلو گفتم یه گربه پیدا کردم...گیر سه پیچ داد...

#پارت_۶۵-بعد از تنبیهت بهش فکر میکنم...با وحشت بهش نگاه کردم...

#پارت_۶۴به ملوس نگاه کردم...خشکش کرده بودم و داشت شیرشو میخو...

#پارت۶۳یعنی هامین قبول میکنه من ملوس و ببرم تو...یا نه...واا...

#پارت۶۲بارون شروع کرد به باریدن....انگار اونم مثل من دلش گرف...

#پارت_۶۱با حرص رفتم بیرون...لباس زیرو زیر پیراهنی و شلوار و ...

#پارت_۶۰-ها...پریشونی...-خفه کیوان...-د....بی ادب شدی...البت...

#پارت_۵۹-اخخخ....ولم کنید تروخدا...تو صورتم غرید..-گورتو با ...

#پارت_۵۸با شنیدن صدایی چشمامو باز کردم..-اه....خفه کیوان.......

#پارت_۵۶وقتی رسیدیم رفتم داخل...با صحنه ای که دیدم یهو چشمام...

#پارت_۵۵-مامانم هم میدونه...اخخخ...ایی..-بریم بالا...از اسان...

#پارت_۵۴مامان سکوت کرده بود...امیر علی هم دست کمی ازون نداشت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط