به هر فصلی غمی، هر صفحه‌ای اندوهِ انبوهیوطن جان خسته‌ام! پای...

من سعدی آخرالزمانم

صفایِ معرفتِ آنکه با حسین نبودولی گریخت زِ میدان و با یزید ن...

خیالِ خیر مبر من سرم به سنگ نخورده ستزِ توبه خسته شدم حالِ ا...

🍒🌱نیشی زدیم و میوه گَس بود زندگی...🍒🌱#حسین_جنتی

...ﭘﻨﺒﻪ ﺭﺍ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﺷﺪ ﭼﻮﻥ ﮔﻞ ﺷﮑﻔﺘﯽ؟گفت: ﺩﻭﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺑﺮ ﺗﻦ ...

مادر پسر نزای که اعدام میکنند ...#حسین_جنتی#شعر

🍒🌱تنها اگر وجودِ نَفَس بود زندگیآه ای عدم! بیا که قفس بود زن...

🍒🌱باری! دهان، دکانِ سخن بود و جمع شد...نیشی زدیم و میوه‌‌ی گ...

فغان زین بارِ سنگین تا کمر وامانده‌ام در گِل خوشا در این میا...

#عاشقانه_های_امیر_علی#شعر#شعر_های_زیبا#شاعرانه_های_غمگین#عاش...

غزل گفتن پس از سعدیجوانمردی پس از حیدر#‌حسین_جنتی#حیدر #سعدی...

یک روز مثل آینه، یک روز مثل آه،این‌گونه روحِ در‌به‌درم را شن...

خاکسترِ گِردو بُنِ پیری به چناری،می‌گفت که بسیار ثمر داشتم ا...

..

🍒🌱تنگ است جای ما و چنین است حال ما:باغی درون هسته! به معنای ...

به هر فصلی غمی،هر صفحه‌ای انبوه اندوهیوطن جان خسته‌ام!پایان ...

🍒🌱حدود پرزدنم را به من نشان داده ستهمان كه بال نداده ست و آس...

🌱🍒به هر فصلی غمیهر صفحه‌ای انبوه اندوهیوطن جان خسته‌ام!پایان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط