🌱🍃 چون ز نسیم صبحدم زلف تو در هوا شود سنگ بود نه آدمی هر ...

به راه دوست چنان مست بادهٔ شوقیم که بیخودند رفیقان ما ز مست...

جان من گم گشت و می جویم، نمی یابم نشانچون تو در جان منی باری...

دردها دادی و درمانی هنوز #امیرخسرودهلویظهر بخیر

دل ز تن بردی و در جانی هنوزدردها دادی و درمانی هنوزآشکارا سی...

همه آهوان صحرا سَرِ خود گرفته بَر کفبه اُمید آنکه روزیبه شکا...

ای نفس صبحدم گر نهی آنجا قدمخسته دلم رابجو، در شِکنِ موی دوس...

لذت و صل نداند مگر آن سوخته‌ایکه پس از دوری بسیار به یاری بر...

به لبم رسیده جانم، تو بیا که زنده مانمپس از آن که من نمانم، ...

گر ز قرار می رود هوش من از تو ، گو برو. من به قرار خود خو...

نه مرا خواب به چشم و نه مرا دل در دست چشم و دل هردو به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط