#جسدهای_بیحصار_اندیشه #قسمت_هفتم بهار یه برگه یادداشت از کیف...

#جسدهای_بیحصار_اندیشه #قسمت_پنجم سیستم رو خاموش کرد.باقی مون...

#جسدهای_بیحصار_اندیشه #قسمت_چهارمهاج و واج صفحه رو بستم، یه ...

#جسدهای_بیحصار_اندیشه #قسمت_سوم هوا امروز شدیدان دو نفرس ها!...

#جسدهای_بیحصار_اندیشه #قسمت_دومامروز فاصله دفتر کارم تا خونه...

#جسدهای_بیحصار_اندیشه#قسمت_اول ‎ ‎‏« به نام آنکه مرا چتر رگب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط