در خواب و خیال هم نرفتیم به جنگبی رنج و ملال هم نرفتیم به جن...

برگی شدم و به دست بادم دادندتا فصل حضور امتدادم دادندآینه نب...

آن روز در آن معرکه مجنون رقصیدبیخود شد و در کنار کارون رقصید...

در رقص گلوله، دلنشین می میرندروی هیجان سرخ مین می میرندخاکست...

یک دختر و آرزوی لبخند که نیست یک مرد پر از کوه دماوند که نیس...

گفتم کمی از بهار خون حرف بزناز غیرت شهر واژگون حرف بزنوقتی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط