#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت133پوفی کشیدم و از آشپزخونه رفتم بیرون..ه...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت132ظرف صبحونه رو برداشتماز جام بلند شدم ت...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت131معلوم بود باور نکرده حرفمو یه جوری شده...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت130حدود یک ربع گپ زدیم و بالاخره آب به جو...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت129+می‌دونی که دیگه نمی‌تونی برگردی تو او...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت128بعد از چند دقیقه آهو با سر و قیافه ی خ...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت127چشمامو محکم روی هم فشار دادم و گفتم:+ ...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت126_می‌ فهمی داری چی میگی سالار؟؟ تو می‌خ...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت125مامان هووفی کشیدو پشت سرم وارد اتاق شد...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت124_باشه مشکلی نیست فقط از تنهایی دربیام ...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت123سیگارو روی لبم گذاشتم و خواستم زیرش فن...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت122از اتاق بابا زدم بیرون و به سمت پذیرای...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت121دستپاچه به سمت کشوی قرصاش رفتم و قرص ق...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت120بابا پوفی کشید و گفت:-رد کن بره فردا ن...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت119بابا اخماش رو هم رفت و گفت:-هنوز ازدوا...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت118سرمو پایین انداختم و بدون اینکه بهش نگ...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت117پوفی کشیدم و از جام بلند شدم اومدم برم...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت116تو چشمای سما خیره شدم و گفتم:+ می‌تونم...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت115خاله موزی از داخل ظرف میوه برداشت و رو...

#ارباب‌سالار🌸🔗#پارت114آهو خواست ظرفا رو بشوره که گفتم :+نمی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط