#ارباب_کیم♣️#پارت_80+حدود یه هفته ای میشد که خودمو تو اتاق ح...

#ارباب_کیم♣️#پارت_79+تو چرا اینجوری شدی؟میا:چرا اومدی اینجا؟...

#ارباب_کیم♣️#پارت_78♣️ــ نه کسی ندیدش.+چطور؟ــ به قول خودشون...

#ارباب_کیم♣️#پارت_77+با گوشیم یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه ر...

#ارباب_کیم♣️#پارت_70&ا/ت تهیونگ نمی‌خواد بره سفر.+پس چی؟&بای...

#ارباب_کیم♣️#پارت_69پرش زمانی به صبح +آروم از خواب بیدار شدم...

#ارباب_کیم♣️#پارت_44 +آها پس از اون دختر عمو های سلیطه هستش....

#ارباب_کیم♣️#پارت_18+نهــ چرا خجالت میکشی؟+توکه دیشب حموم کر...

#ارباب_کیم♣️#پارت_11+بدون هیچ جوابی بلندم کرد و بردم توی حمو...

#ارباب_کیم♣️#پارت_7علامت میا¢¢آهای هرزه هاآجوما:بله خانوم¢یه...

#ارباب_کیم♣️#پارت_6+بعد از ۱۰مین جین با یه سینی پر از غذا او...

#ارباب_کیم♣️#پارت_5وبعد منو سمت اتاقش برد و روی تختش گذاشت.+...

#ارباب_کیم♣️#پارت_4ــ همونجا وایسا +وایستاده بودم از روی صند...

#ارباب_کیم♣️#پارت_3ویو ا/ت+صبح بانور آفتاب بیدار شدم.خواستم ...

#ارباب_کیم♣️#پارت_2دیدم ارباب یا همون تهیونگ ترسناک نگاهم م...

#ارباب_کیم♣️#پارت_1تقریباً سه سالی میشد که خدمتکار خانواده ک...

#ارباب_کیم♣️کاپل ها:هوانگ ا/ت ــ کیم تهیونگ♣️شخصیت های فرعی:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط