#ارباب_خشن[پارت⁴⁵] پارت اخر🖤🫂در اتاق رو زدم و وارد شدم_نگاهی...

#ارباب_خشن[پارت⁴⁴]Time:" 9:00" AMجین هنوز خوابه...پتو رو کنا...

#ارباب_خشن[پارت⁴³]Time": 17:45 PM"سرمو خاروندم و کلمو از زیر...

#ارباب_خشن[پارت⁴²]رسیدیم به عمارت که از خستگی روی مبل ولو شد...

#ارباب_خشن[پارت⁴¹]مین ویو^^سرمو تکون دادم و به سقف خیره شدم....

#ارباب_خشن[پارت³⁹]سرمو بالا اوردم...اخ سرم__چی شده..اهه..چشم...

#ارباب_خشن [پارت ³⁷]صبح"تو جام غلتی زدم که به کسی برخورد کرد...

#ارباب_خشن [پارت³⁶]نگاهم افتاد به جین_خوابیده بود...از دستش ...

به#ارباب_خشن [پارت³⁵]رفتم به سمت نامه و بازش کردم"{بورام...م...

و#ارباب_خشن [پارت³⁴]رفتم توی گالری..اوم عکسی نداشت_سطل اشغال...

چی#ارباب_خشن [پارت ³²]اه لعنتی..چطور نفهمیدم__باید قبل از ای...

دستشو#ارباب_خشن [پارت²⁹]جین ویو^^همراه کاترین رفتیم پیش بچه ...

پ#ارباب_خشن [پارت²⁸]حرف میزدن که با ما نگاه کردن.پدر کاترین:...

مین#ارباب_خشن [پارت²⁷]مین ویو^^برگشتم توی عمارت...احساس میکن...

نگاهم افتاد روی لباش...دلم میخواست بهش بگم دوست دارم اما از ...

#ارباب_خشن [پارت²⁹]جین ویو^^همراه کاترین رفتیم پیش بچه ها......

#ارباب_خشن [پارت²⁸]حرف میزدن که با ما نگاه کردن.پدر کاترین: ...

نگاهم افتاد روی لباش...دلم میخواست بهش بگم دوست دارم اما از ...

#ارباب_خشن [پارت²⁶]پ/ج:اون دختره رو بفروش...منم بهت اجازه می...

#ارباب_خشن [پارت²⁵]اومدم بیرون تا موهامو خشک کنم...سشوار رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط