#my_fierce_daddyته: دو تا از انگشتامو دور سینه های ات میکشید...

#my_fierce_daddy #P_30ته: حله ات حواست به خودت باشهات: چشمم...

#my_fierce_daddy #P_29توی یک چشم بهم زدن ل*بامو قفل ل*باش کر...

#my_fierce_daddy #P_28ته: مثلا با هر خری نمیرقصیات: اکیته: ا...

#my_fierce_daddy #P_27رفتیم خونه و به بادیگارد گفتم خرید ها ...

#my_fierce_daddy #P_26ته: چرا ات:اونجا خیلی گرونهته: پول مهم...

#my_fierce_daddy #P_25کارهای سایتو انجام دادم و رفتم روی تخت...

#my_fierce_daddy#P_24رفتم سمت اتاق ات و در زدمتق تق تقات: بل...

#my_fierce_daddy #P_23(یک هفته بعد)دلم میخواست حرف دلمو به ا...

#my_fierce_daddy #p_22کوک: ببین ات شاید تو تصور تو مافیا ها ...

#my_fierce_daddy #p_21الون رفت و منم رفتم تو اتاقم استراحت ک...

دوستان سه تا خط مونده به اخر ات پرید بغلم و گفت نمیدونم چرا ...

#my_fierce_daddy #p_19ته: اینم شیرینی مرخص شدن اترفتیم سمت م...

##my_fierce_daddy#p_۱۸ 🌸ادامه ی پارت 18. تو پارت قبلی جا نشد...

##my_fierce_daddy#p_18م.ته: آره خب من بعد از حرفایی که پشت ت...

#my_fierce_daddy #P_17گوشیم زنگ خورد گوشیمو از کت دراوردم و ...

#my_fierce_daddy #P_16رفتم سمت سوپری توی حیاط بیمارستان ونچن...

#my_fierce_daddy#P_15دستاشو اروم گرفتم و بوسه به گونش زدم نی...

#my_fierce_daddy#P_14زنگ در خورد به بادیگارد گفتم در و باز ک...

#my_fierce_daddy#P_13اون سوجو بود گفتم نرم پایین تا شاید بره...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط