نیست یک ساعت قرار این جان بی آرام رایا رب آن آرام جان بی قرا...

جمعه مرد با احساسی ست،که دلش معشوقه ای زیبا می خواهد،که دست ...

تمام زندگی امصرف شعر گفتن شداز آن زمان که شنیده امتو شعر می ...

با من جنگ دارییقه ی چمدان را چرا می گیری...؟! #رسول_ادهمی#S°...

کوک می کنمکوک می شومکوک می زنمتو این باربه سیم آخر بزنبه تار...

بیخیال آن سیب کال کرموبیا برایت انار دانه کرده امیک پلان این...

بایـد رفت...باید رو به راه شد روو به راهی کهمقصـدشـتـو باشی....

بی تو می رفتم, می رفتمتنها, تنهاو صبوری مرا,کوه تحسین می کرد...

خودکشی در خانه ما ارثی بودپدربزرگماشه را در دهانش چکاندپدر د...

حافظه ی آدم در ندارد که آدم ها برای رفت و آمدشان اجازه بگیرن...

اردیبهشتتمام می شودو روسیاهی می ماندبه پیاده روهایی که بی تو...

درست است من دلم تو را میخواهدفقط تو رااما دل من گاههمان بچه ...

در یک مهمانییک خیابانیا حتی یک مغازهچرا بر حسب اتفاق همما جا...

خیال آسوده ات را مکدر نکنچشم به راهیمبه درک!... #مهسا_رهنما#...

در من یک تیمارستان وجود داردیک تیمارستان با هفتاد تختخواب......

چشم های تووقت زیادی از خدا گرفتاگر آفریده نمیشدیزیبایی بیشتر...

من یک بار مرگ را تجربه کرده امیک نفر شبیه تودست یک نفرکه شبی...

گفت از دست من کاری بر نمی آیدکاش گفته بوداز دلم#عباس_کیارستم...

هیچکس ناگهان نمی گذارد بِرود.بتدریج می گذارد,ناگهان می رود! ...

میبینی مرگ آنقدر ها هم دور نیستوقتی تو در اوج نزدیکیبا من هز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط