گُفتم دلبـر!امشب از همیشه شب تره ..انگاری یجور غم سنگین نشست...

‹‹ بشینی و نگاش کنی و حسش کنی ولی وقتی به خودت میای جز یه من...

سیگارشو گذاشت بین لباش و همینجور که فندک می‌زد گفت: «نچ؛ اون...

‹ بارون میاددلت تنگِ من نیست؟کیک شکلاتی درست کنم‍ ،فلاسکمو پ...

ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﻗﻠﺐِ ﻫﺮﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻣﺸﺖ ﮔﺮﻩ ﮐﺮﺩﻩﺍﺵ ﺍﺳﺖ ..ﻣﺸﺖ ﻣﯽﮐﻨ...

- شیشه ماشینو داد پایین!گفت ببین هوا رو..ببین چه بارونی میاد...

رنگ چشمات بارون رو به یادم میاره !خندید و خودشم دست کشید رو ...

یه‌ استاد‌‌ باحال‌ داشتیم،یه‌ روز یکی‌ از پسرا‌‌ سوال‌ کرد‌ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط