alimorteza
۸۲۷
مطلب
۸۹
دنبالکننده
۷۵
دنبالشده
هنگامه قيامت
من یک شمالیم
دریا مرا دوست دارد
ساحل خود را زیر پایم فرش می کند
پائیز با با شانه نسیم با موهایم بازی می کند
زمستانها امّا
پریشان باد می شوم
خلوتم پر می شود از صدف ، مروارید ... می غلتم و می غلتم و ... می غلتد و می غلتد ... اشک را می گویم ... بر گونه هایم
حالا دریا در مقابلم در حال رقصیدن است
و من فکر می کنم : هنگامه قیامت کسی به داد کسی نمی رسد
باید فکری کرد
یا غیاث المستغیثین
دریا مرا دوست دارد
ساحل خود را زیر پایم فرش می کند
پائیز با با شانه نسیم با موهایم بازی می کند
زمستانها امّا
پریشان باد می شوم
خلوتم پر می شود از صدف ، مروارید ... می غلتم و می غلتم و ... می غلتد و می غلتد ... اشک را می گویم ... بر گونه هایم
حالا دریا در مقابلم در حال رقصیدن است
و من فکر می کنم : هنگامه قیامت کسی به داد کسی نمی رسد
باید فکری کرد
یا غیاث المستغیثین
تاریخ عضویت:
۱۳۹۳/۰۸/۱۵
مطالب
کالکشن
ها
{{#is_pinned}}
{{/is_pinned}}
{{#slides.0}}
{{/slides.0}}
هیچ دادهای یافت نشد